g/سرویس قفقاز
تجربه سال های اخیر به روشنی نشان داده است كه حكومت های وابسته به آمریكا به هیچ روی نمی توانند نسبت به حمایت های این كشور در بزنگاه های مهم تاریخی اطمینان داشته باشند. از آوارگی و دربه دری شاه مخلوع ایران در سال های آخر عمرش گرفته تا تنها ماندن حكومت گرجستان در جریان جنگ اوت 2008 و سقوط امثال مبارك در برابر دیدگان حاكمان كاخ سفید؛ شواهدی هستند كه ثابت می كنند هیچ یك از متحدان سنتی و خصوصاً شرقی ایالات متحده نمی توانند تا ابد از بابت تحت الحمایه آمریكا بودن آسودگی خیال داشته و خود را در حاشیه امنیت احساس كنند. بی تردید هنگامی كه در یك سو شخصی چون عبدالله شاه اردن نگرانی های خویش را در همین خصوص نزد كسی مانند نتانیاهو بازگو كرده و در سوی دیگر متیو برایزا سفیر آمریكا در باكو در تظاهرات مخالفان رژیم علی اف حضور می یابد، باید دانست كه این خطر جدی تر از آن است كه ظاهر امر از آن حكایت دارد.
با درنظر گرفتن چنین فضایی، انتشار ادعاهای عجیب و بحث برانگیز حیدر جمال از كارشناسان مسائل سیاسی كشور روسیه در ماه گذشته مبنی بر طرح گرجی ها برای اجرای كودتا در جمهوری آذربایجان براساس نقشه ای آمریكایی، نشان می دهد كه آمریكایی ها هنوز هم مترصد ایجاد تغییرات انقلاب گونه در جمهوری سابق شوروی هستند و علی رغم آنكه اتفاقات سال گذشته اوكراین (انتخاب یانوكوویچ روس گرا به عنوان رئیس جمهور) و قرقیزستان (بركناری باقی اف از رهبران انقلاب گل لاله به دنبال شورش های گسترده و روی كار آمدن رزا اتون بایوا) نوعاً نتیجه ای بود دال بر نفوذ كماكان روس ها در این بخش از جهان، هنوز هم به ثمربخش بودن چنین طرح ها و تحركاتی چشم امید دارند.
هرچند كه طبق انتظار، موضع گیری مقامات رسمی دو كشور حاكی از رد صحت و سقم اظهارات حیدر جمال بود، اما مسائلی نظیر اعمال محدودیت دولت آذربایجان بر فعالیت سازمان های غیردولتی آمریكایی (NGOS) مستقر در این كشور؛ ظن قوی وابستگی حیدر جمال به سرویس های جاسوسی روسیه (خصوصاً باتوجه به نوع اطلاعاتی كه وی ادعای در اختیار داشتن شان را می كند) و همچنین همراهی برخی از چهره های اپوزیسیون گرجستان با حیدر جمال و تصدیق اظهارات وی، ثابت می كرد كه نباید به این راحتی ها خط بطلان بر ادعاهای جمال كشید و صرف روابط و مناسبات به ظاهر حسنه میان آمریكا و جمهوری آذربایجان و نیز جمهوری آذربایجان و گرجستان، این ادعاها را از اساس فاقد اعتبار دانست. ضمن اینكه علاوه بر آنچه گفته شد، اصولاً نباید فراموش كرد كه درحال حاضر شیب وابستگی های خارجی دولت علی اف بیشتر رو به روسیه است تا غرب و آمریكا. از این نظر اگر آمریكایی ها در یك فضای ایده آل بتوانند رژیم بیشتر غرب گرا را به جای هیئت حاكمه كنونی جمهوری آذربایجان سركار بیاورند، آنگاه می توانند امیدوار باشند كه درباره مسائلی مانند حضور نظامی در دریای مازندران به این سادگی ها از حاكمان باكو پاسخ منفی نخواهند شنید.
در این میان شالوا ناتلاشویلی و سوسو شاتبراشویلی رئیس و دبیركل حزب كار گرجستان كه از احزاب اپوزیسیون دولت ساكاشویلی به شمار می رود، با تأیید كردن ادعاهای حیدر جمال و با اشاره به «منبعی اطلاعاتی و موثق» كه مجاز به فاش كردن نام آن نیستند، ابعاد و جزئیات جدیدی را از مسئله كودتای آمریكایی- گرجی فاش كرده اند كه در ذیل به اهم آن ها اشاره می شود:
¤ سفارت ایالات متحده آمریكا در جمهوری آذربایجان، یكی از عوامل اصلی پیاده سازی طرح كودتا در این كشور به حساب می آید.
¤ هم اكنون چند سال است كه آمریكایی ها طرح انقلاب های رنگی در ارمنستان و جمهوری آذربایجان را در دست بررسی و اجرا دارند. البته این طرح در واقع در زمان بوش و تحت عنوان طرح دموكراتیزه كردن شرق ارائه شد.
¤ متیو برایزا سفیر كنونی ایالات متحده در باكو، یكی از نومحافظه كاران آمریكایی است كه اوباما تحت فشار جمهوریخواهان پس از پیروزی شان در انتخابات كنگره، بدون رأی اعتماد سنا به سمت سفارت ایالات متحده در جمهوری آذربایجان منصوب كرد.(1) او ماجراجویی است كه در طرح ریزی و پیاده سازی كودتا تخصص دارد. به عنوان مثال می توان از به قدرت رسیدن ساكاشویلی در گرجستان، یوشچنكو در اوكراین و باقی اف در قرقیزستان نام برد. در آن زمان برایزا در به قدرت رسیدن تمام این نام بردگان نقش عمده ای را ایفا كرد.
¤ برایزا را می توان به طیفی از نومحافظه كاران آمریكایی منتسب كرد كه مك كین و برخی دیگر كه اصالتی لهستانی دارند از شاخص ترین چهره های آن به حساب می آیند.
¤ برایزا برای پیاده كردن طرح كودتا در جمهوری آذربایجان از تیمی بهره می برد كه همگی در انجام این كار تخصص دارند. این افراد عبارتند از: میخاییل ساكاشویلی رئیس جمهوری فعلی گرجستان؛ گیگا بوكه ریا دبیر شورای امنیت ملی گرجستان؛ مرابیشویلی وزیر كشور و آده ئیشویلی وزیر دادگستری.
¤ چندی پیش برایزا، ساكاشویلی و بوكه ریا جلسه ای را در تفلیس برگزار كردند كه هدف آن بررسی سناریوی سرنگونی دولت فعلی جمهوری آذربایجان بود.
¤ پس از موفقیت [اولیه] طرح انقلاب های رنگی در گرجستان، قرقیزستان و اوكراین بود كه در آمریكا پروژه ای تحت عنوان اختصاری ط.د.ا. (طرح دموكراسی انتقالی) تعریف شد.
وزارت خارجه آمریكا كه ریاست طرح اخیر را نیز عهده دار است، در سال 2005 خبر از فهرستی داده بود مشتمل بر اسامی كشورهایی كه به زعم مقامات مربوطه در آمریكا دارای «بیشترین بی ثباتی و ریسك» هستند.
¤ به گفته پاسكال مسئول هماهنگی دایره «نوسازی و تثبیت»، سرویس های اطلاعاتی ایالات متحده، به روزرسانی فهرستی از 25 كشور كه به عقیده مقامات واشنگتن ممكن است نیاز به اعمال دخالت از سوی آمریكا داشته باشند را هر شش ماه یك بار در دستور كار خود دارند.
¤ مقامات آمریكایی برای تحقق اهداف خود در راستای مذكور، میلیاردها دلار را به این پروژه اختصاص داده اند و در این میان، گروه مك كین، برایزا، فرید و بروس جكسون توانسته اند از بودجه این طرح، دست كم میلیون ها دلار به جیب بزنند. البته آنها هنوز نتوانسته اند طرح های خود را در ایروان و باكو پیاده كنند و دلیل موفقیت شان در گرجستان هم، انفعال شواردنازه بود كه به بهای مصون ماندن از انتقادات و حفظ دارایی های شخصی، حاضر شد حكومت را به دست جوانانی ماجراجو بسپارد.
به هر روی همان طور كه ملاحظه شد، آمریكایی ها برای انجام تغییرات انقلاب گونه در بسیاری از كشورها طرح های جدی دارند و بسته به امكانات و شرایط شان به دنبال راه اندازی انقلاب های رنگین، مخملین و یا كودتا هستند. استفاده از چهره های شاخص و شناخته شده ای چون برایزا- كه مسابقات یكی از رؤسای گروه مینسك سازمان امنیت و همكاری اروپا و مأمور به میانجیگری برای حل مناقشه قره باغ بود و حتی همسر تركیه ای اش یعنی زینو باران كه از كارشناسان این حوزه به شمار می رود- در پست سفارت، از دلایلی است كه نشان می دهد آمریكا برای این منطقه برنامه های اساسی دارد.(2) با وجود این، این مسئله را نیز نباید از خاطر برد كه همان طور كه تجربه سال های اخیر نشان می دهد، آمریكایی ها علی رغم هزینه كرد بسیار، بارها دچار اشتباهات جدی محاسباتی شده اند. معكوس شدن روند انقلاب های رنگین قرقیزستان و اوكراین نمونه هایی هستند از این گونه خطاهای راهبردی. اشتباه فاحش آمریكایی ها در محاسبات شان درباره جمهوری اسلامی ایران به خصوص در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 كه در خطبه های نمازجمعه 29 خرداد آن سال مورد اشاره مقام معظم رهبری نیز قرار گرفت، شاهد دیگری است بر این مدعا. با این حال به نظر می رسد كه درس نگرفتن مقامات آمریكا از اشتباهات خود در این زمینه، برای هر كه آب نشده باشد، برای نومحافظه كارانی چون مك كین و رفقایش نان شده است و آنها توانسته اند از این نمد یك كلاه حسابی برای خود درست كنند.
منابع:
جئورجیاتایمز- آذربایجان نیوز- رمبلر- سلام نیوز
پی نوشت :
1- البته طبق قانون ایالات متحده این وضعیت حداكثر برای یك سال می تواند به همین منوال ادامه پیدا
كند و اوباما تا پیش از اتمام این فرصت نهایتا مجبور به گرفتن رأی اعتماد سنا برای متیو برایزا خواهد بود.
2- در ارتباط با اهمیت و نقش كلیدی برایزا برای آمریكایی ها همین بس كه حتی احتمال می رود روس ها خواسته باشند تا به واسطه حیدر جمال و اظهارات وی فضایی را به وجود بیاورند كه نتیجه تبعی آن چیزی مانند بركناری برایزا از پست سفارت ایالات متحده در جمهوری آذربایجان باشد. برای مثال الدار نمازاف از كارشناسان مسائل سیاسی جمهوری آذربایجان نیز در این باره تعبیر مشابهی دارد و معتقد است كه «روس ها می خواهند توسط این راهكار، خود را از شر متیو برایزا خلاص كنند!»