حزب ایرانستیز در جمهوری آذربایجان وجود ندارد. مقامات آذربایجان به صراحت اعلام کردهاند که از خاک خود اجازه هیچ سوءاستفادهای علیه ایران نمیدهند.
آران نیوز- روابط تهران- باکو پس از روی کار آمدن دولت روحانی روند تازه ای به خود گرفت؛ به نحوی که سطح دیدارهای مقامات از وزرای خارجه به روسای جمهور رسیده و در این راستا کمیسیون مشترک همکاری های اقتصادی ایران و آذربایجان تشکیل شد. ایران و آذربایجان دارای مشترکات قابل توجهی به خصوص در حوزه های فرهنگی، دینی، تاریخی و اقتصادی هستند که به گفته کارشناسان فرصت را برای حضور بیشتر ایران در حوزه آسیای میانه و قفقاز فراهم می کند. البته در مقابل منتقدانی نیز وجود دارند که بر این عقیده اند گرچه دولت های ایران و آذربایجان توانسته اند مناسبات خود را گسترش و بعضا تعمیق دهند، اما جامعه سیاسی آذربایجان نتوانسته خود را با دولت همراه کرده و همچنان رویکردی متضاد با ایران دارد. در این باره با محسن پاک آیین، سفیر ایران در آذربایجان به گفت وگو پرداختیم:
تفسیر شما از روابط دیپلماتیک برد- برد میان ایران و آذربایجان چیست؟
روابط میان دو کشور در صورتی که منجر به تامین منافع طرفین شود، دیپلماسی برد- برد است؛ چرا که در این نوع تعامل هر دو کشور برنده شده و منافع خود را تامین کرده اند. بین تهران و باکو نیز اراده لازم برای توسعه روابط و تأمین منافع متقابل و در واقع به کارگیری دیپلماسی برد- برد وجود دارد و همین امر موجب پایداری و ثبات در مناسبات فیمابین شده است. ایران و جمهوری آذربایجان امروز در منطقه با تهدیدات و فرصت های مشترک مواجه هستند. مباحثی همچون رژیم حقوق دریای خزر، تامین و امنیت انرژی، حمل و نقل، مبارزه با مواد مخدر، تروریسم و افراط گرایی و حتی موضوعات مهم بین المللی مثل تحولات خاورمیانه، در زمره مسائلی هستند که طرفین می توانند برای تامین منافع متقابل در مورد آنها بحث و همکاری کنند. استفاده از فرصت ها و مقابله مشترک با تهدیدات با توجه به اراده سیاسی رؤسای جمهوری دو کشور، می تواند روابط ایران و جمهوری آذربایجان را به نوعی از روابط راهبردی ارتقا داده و منافع درازمدت دو ملت را تأمین نموده و نمادی از دیپلماسی برد- برد باشد.در حوزه اقتصادی نیز همین نوع تعامل منافع طرفین را تامین می کند. وجود ظرفیت های موجود در دو کشور ضرورت اتخاذ تدابیر لازم برای شناخت موانع و چگونگی توسعه مناسبات را مضاعف می سازد.
تا چه حد با این گفته موافق هستید که در بطن جامعه سیاسی آذربایجان همچنان دو رویکرد ضد ایرانی وجود دارد یکی انکار اشتراکات و نفی و تحریف تاریخ ایران و دیگری همکاری با سرویس های اطلاعاتی صهیونیستی و دادن پایگاه هایی به آنها برای مقابله با ایران. آیا اساسا چنین رویکردی در جامعه سیاسی به خصوص احزاب آذربایجان وجود دارد؟ رویکرد دولت آذربایجان به فعالیت های تجزیه طلبان شمال غرب ایران و همچنین گروه هایی مانند داک (کنگره آذری های جهان) چگونه است؟
یک واقعیت این است که برخی از کشورهای منطقه به خصوص کشورهای واقع در آسیای مرکزی و قفقاز دارای تاریخ و تمدن مشترک با ایران بوده اند و سیاست اتحاد جماهیر شوروی در دوره هفتاد ساله حاکمیت خود این بوده که تاریخ منطقه تحریف شده و این قبیل اختلافات تشدید شود. طبیعی است که بعد از فروپاشی شوروی تفسیرهای مختلفی در مورد هویت و تاریخ در میان روشنفکران کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز وجود دارد که بیشتر در سطوح آکادمیک و دانشگاهی است و با برگزاری میزگردهای مشترک می توان اختلافات را کاهش داده و اشتراکات را افزایش دهیم. این موضوعات عمدتا با تفاهم مورد بحث قرار می گیرد و گاهی نیز تبدیل به مجادله می شود. اراده سیاسی دولت های ایران و آذربایجان این است که بر اشتراکات تاکید کنیم و اجازه ندهیم اختلافات بر روابط فیمابین تاثیر بگذارد. برای مثال توافق کرده ایم که برای ایجاد اتفاق نظر در کتب درسی کمیته ای زیر نظر وزارتخانه های آموزش و پرورش های دو کشور فعالیت کند.این مسائل به هییچ وجه موجب ایجاد اختلال در تعاملات دو کشور و توسعه روابط نبوده و در یک مسیر منطقی و با مسالمت و مذاکره دنبال می شود.
در مورد سئوال بعد یکی از ترفندهای رژیم صهیونیستی و رسانه های آن ایجاد اختلال در روابط ایران و آذربایجان بوده و هست. رسانه های رژیم صهیونیستی معمولا اعلام می کنند که این رژیم اقداماتی از خاک آذربایجان علیه ایران انجام می دهد که همواره مقامات رسمی آذربایجان نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و به صراحت اعلام کرده اند که از خاک خود اجازه هیچ سوء استفاده ای علیه ایران نمی دهند و اظهارات مسئولین رژیم صهیونیستی را تکذیب کرده اند. طبق قانون اساسی، هیچ کشوری اجازه ایجاد پایگاه نظامی در جمهوری آذربایجان را ندارد و به همین دلیل تنها پایگاه نظامی موجود در آذربایجان به بنام قبله که در اختیار روسها بود نیز سال گذشته تعطیل شد.
واکنش دولت آذربایجان به خصوص در چند سال گذشته نسبت به گروه های تجزیه طلب مثل داک، رویکردی منفی بوده است و ما شاهد تضعیف جایگاه این گروهک در آذربایجان هستیم. این گروهک امروز نه دارای پایگاه مردمی و نه حمایت دولتی در آذربایجان است، عمده فعالیت های خود را به خارج از آذربایجان مثل استانبول منتقل کرده و دچار اختلافات درونی جدی است. این گروهک سعی می کند با حمایت مالی و سیاسی کنگره آمریکا، فعالیت هایی را علیه ایران سامان دهد اما به دلیل بی اعتنائی مردم و فقدان حمایت دولتی موفق نبوده البته به علت داشتن رسانه و حمایت رسانه های غربی گاهی پر سرو صدا می شوند. در بیانیه نهائی سفر آقای دکتر روحانی به باکو بیانیای صادر و بعدا تبدیل به قانون شد مبنی بر اینکه دو کشور اجازه فعالیت به گروه های مخالف ندهند که این قانون در حال اجرا می باشد. غیر از گروهک داک، ارتباطات ایران با دیگر احزاب عادی است و حزب ایران ستیز در جمهوری آذربایجان وجود ندارد.
رویکرد باکو به ایران پسا توافق چگونه است؟
در مجموع کشورهای جهان با توافق هسته ای برخورد مثبتی داشتند و وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان نیز از برنامه جامع اقدام مشترک و توافق صورت گرفته بین گروه 1+5 و جمهوری اسلامی ایران استقبال کرد. مقامات و روشنفکران جمهوری آذربایجان معتقدند این توافق فرصتی برای توسعه صلح، امنیت و ثبات منطقه و فرامنطقه ای فراهم خواهد آورد. چند روز بعد از توافق هسته ای آقای شاهین مصطفی اف وزیر اقتصاد و صنعت آذربایجان با پیام کتبی آقای الهام علی اف به ایران سفر کرد. در واقع بعد از هیات بزرگ آلمانی، هیات جمهوری آذربایجان دومین هیات اقتصادی در سطح جهان و اولین هیات اقتصادی در میان کشورهای همسایه بود که به ایران سفر می کرد. شرکت های متعددی از سراسر دنیا خواهان سرمایه گذاری در ایران هستند، اما بدیهی است همسایگان و از جمله جمهوری آذربایجان در این زمینه اولویت دارند. جمهوری آذربایجان می تواند دروازه ایران برای ارتباط با منطقه قفقاز باشد و خود نیز می تواند از طریق ایران به خلیج فارس و دریای عمان در ارتباط با سایر مناطق دنیا قرار گیرد؛ لذا ضروری است برای استفاده از این ظرفیت، همکاری های خود را تقویت کنیم. در مجموع رویکرد باکو به توافق هسته ای بسیار مثبت بوده است.
طی سفرهای متعدد مقامات دو کشور ایران و آذربایجان و دیدارهای صورت گرفته و همچنین تشکیل کمیسیون همکاری های مشترک اقتصادی ایران و آذربایجان، تاکنون چه دستاوردهایی برای ایران به دست آمده است؟
واقعیت این است که با توجه خاص دولت به توسعه روابط با همسایگان و نظر رئیس جمهور محترم به همکاری با جمهوری آذربایجان و روابط دوستانه روسای جمهور دو کشور، رفت و آمدها در سطح خوبی انجام شده است. طی حدود 14 ماه گذشته چهار بار روسای جمهور با یکدیگر دیدار داشته اند که این یک رکورد در تاریخ روابط است. در حوزه اقتصادی، فعال شدن کمیسیون مشترک اقتصادی بین دو کشور ، همکاری های فیمابین را قانونمند ساخته و توسعه داد. در زمینه تجارت، ترانزیت و انرژی با همدیگر همکاری داریم. حجم مبادلات رسمی غیرنفتی حدود 500 میلیون دلار است، اضافه بر آن ما سالانه حدود 250 میلیون دلار از سواپ گاز آذربایجان به نخجوان و 250 میلیون دلار از سرمایه گذاری در حوزه شاه دنیز دریای خزر درآمد داریم و مجموعا بیش از یک میلیارد دلار حجم مبادلات اقتصادی است. سالانه یک میلیون آذری به ایران سفر می کنند که اگر هرکدام حداقل 500 دلار هزینه کنند رقم قابل توجهی می شود. در حوزه های ترانزیت، راه ایران امن ترین، نزدیکترین و اقتصادی ترین راه ترانزیتی برای کشورهای این منطقه از جمله جمهوری آذربایجان است و درآمد خوبی نیز در این حوزه هر دو کشور به دلیل دریافت عوارض دارند.. از خطوط ریلی، از خطوط جاده ای و دریایی ایران استفاده می شود. ارتباطات بخش های خصوصی و تجار دو کشور نیز روز به روز افزایش می یابد و امیدوارم مناسبات اقتصادی بین دو کشور و حجم مبادلات تجاری افزایش چشمگیری داشته باشد. روابط دو کشور در بخش فرهنگی نیز رو به گسترش است، در سال جاری در تهران هفته فرهنگی جمهوری آذربایجان برگزار خواهد شد. ارتباطات بین پارلمان های دو کشور را نیز در سطح خوبی می دانم و انتظار می رود اعضای گروه دوستی جمهوری آذربایجان و ایران به تهران سفر کنند. در مجامع بین المللی ایران و جمهوری آذربایجان از مواضع یکدیگر حمایت می کنند و کشورهای ما در چارچوب سازمان های بین المللی و منطقه ای همکاری خوبی دارند.
رویکرد منتقدان به روابط ایران و آذربایجان از چه چیز نشات می گیرد و اینگونه نقدهای تند به نوع روابط متاثر از چیست؟
واقعیت این است که سرعت تحولات روابط بسیار بالا بوده و شاید اطلاع رسانی ما در زمینه چگونگی توسعه روابط موجب شده برخی منتقدان که همپای رشد روابط، سرعت نداشته اند، اطلاعات قدیمی را مبنای تحلیل خود قرار می دهند.روابط دو کشور با فراز و نشیب همراه بوده و اوج نشیب یا پسرفت آن در سال ۹۱ بعد از برگزاری جشنواره یورویژن در باکو بود که حتی سفیر وقت ایران به تهران برگشت.اما بعد از آن حادثه که یک شوک در مناسبات بود، روابط باکو و تهران بعد از توفیق اقدام های اعتمادسازانه متقابل و به دنبال انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و سیاست نگاه به همسایگان، با توجه به وجود مشترکات کم نظیر تاریخی، فرهنگی و مذهبی، اهمیت ویژه ای یافت و امروز این مناسبات می تواند به الگویی برای دیگر کشورها نیز تبدیل شود. من بیش از سی سال است که در وزارت امور خارجه هستم و معتقدم که در برخی مقاطع ما از روابط دوستانه خود با کشورها خوب مراقبت نکرده و نسبت به حفظ این روابط تعصب نداشته ایم. بنظر من اگر در همان سال 91 هم از روابط مراقبت می شد، ما دچار پسرفت نمی شدیم. در رابطه با آذربایجان و دیگر همسایگان نیز نیاز به مراقبت وجود دارد چون عواملی هستند که منافع خود را در ایجاد اختلال با همسایگان می دانند و نقش رسانه ها نیز در این مراقبت بسیار ارزشمند است.