تردیدی نیست که استاد سید محمدحسین شهریار، شاعر ملی ایران از "چهره های ماندگار" تاریخ ادبیات و حوزه تمدنی ایران به خصوص قفقاز و برخی کشورهای همسایه و آسیای میانه است که دیرینه تاریخی، فرهنگی، دینی و مذهبی مشترکی با ایران امروز دارند.
چشمه ی شرق و اجاق خورشید...
رسول زاهدی
آران نیوز- درباره ی این شاعر و شخصیت بزرگ، تاکنون کتاب های متعددی در ایران و خارج از ایران و بخصوص در کشورهایی مانند تاجیکستان، جمهوری آذربایجان، ترکیه و افغانستان منتشر شده است. آنچه درباره ی این کتاب ها گفتنی است اینکه در بیشتر این کتاب ها کوشش بر آن رفته که شخصیت و اندیشه ی استاد شهریار، مطابق با علایق و گرایش های فرهنگی و سیاسی نویسندگان یا نهادهای فرهنگی خاصی که این کتابها را منتشر کرده اند، معرفی شود. اگر چه این موضوع تا حدی طبیعی به نظر می رسد اما نباید از این نکته غافل شد که معرفی یک شخصیت ملی بر طبق علایق و گرایشهای خاص سیاسی، می تواند زمینه ساز " تحریف شخصیت " آن چهره ی ملی باشد که امری خسارتبار برای فرهنگ و ادبیات ایران است.
چنانکه می بینیم در کتابهای منتشره در افغانستان و تاجیکستان ، بیشتر غزلهای عاشقانه و سروده های دوره ی جوانی استاد شهریار مورد توجه قرار گرفته است. یا در اغلب کتابهایی که در باکو یا ترکیه منتشر شده، کوشش برآن رفته که از شاعر ملی ایران، یک چهره ی محدود و قومی ترسیم شود یا حتی بدتر از آن برخی اشعار استاد شهریار درکتابهای منتشره در باکو تحریف شده و واژه هایی نیز در برخی اشعار مطابق میل و سلیقه ی سیاسی و فرهنگی ناشران تغییر یافته است! چنانکه مصرع معروف : " من علی اوغلویام، آزاده لرین مردی مرادی " از منظومه ی معروف سهندیه، در کتابهای منتشره در باکو به صورت : "من ائلین اوغلویام ..." در آمده است ! روشن است که تحریف گران با همین دستکاری به ظاهر کوچک، برآن بوده اند شاعری را که خود را " فرزند علی علیه السلام " معرفی می کند ، به عنوان " فرزند ایل و قوم !" معرفی کنند!
با این مقدمه ی کوتاه، نکته ی مهمی را مورد تاکید قرار می دهم و آن اینکه؛ معرفی صحیح شخصیت و اندیشه ی شاعر ملی ایران – چه در ایران و چه در سایر کشورها – اهمیت بسزایی دارد. و اگر در این راستا کوشش چشمگیر وبسامان و موثری صورت نگیرد، چه بسا که شاهد باشیم، شهریاری که مردم در قفقاز و ترکیه و تاجیکستان و ... می شناسند، متفاوت از شخصیت واقعی شاعر و متفاوت از شهریاری است که هموطنان شاعر می شناسند. اینکه بر " کوشش بسامان و موثر" تاکید می شود، از آن روست که گاهی همایش هایی پرسرو صدا به نام شاعر ملی ایران برپا می شود، اما به جای معرفی استاد شهریار "چنانکه بود و هست"، مسایل فرعی و مطابق با ذائقه ی سیاسی گردانندگان همایشه مورد توجه واقع می شود و یا بدتر از این ،کسانی که در کشورهای دیگر در تحریف شعر و شخصیت شهریار دخیل اند، به عنوان مهمان دعوت می شوند و تحریفات خود را در قالب مقاله و سخنرانی در ایران منتشر می کنند!
کتاب " شهریار، انقلاب اسلامی و قفقاز " از جمله ی کتابهایی است که در آن نویسنده کوشیده است، استاد شهریار را چنانکه بود و هست، معرفی کند و از این منظر، این کتاب از کتابهای ارزشمند و ماندگار در حوزه ی شهریارشناسی است.
مزیت دیگر کتاب ارزشمند " شهریار، انقلاب اسلامی و قفقاز " آن است که این کتاب، نخستین کتابی است که با موضوع قفقاز پیرامون زندگی، شعر و شخصیت استاد شهریار به نگارش درآمده و فصلی از کتاب نیز به بررسی مکاتبات منظوم شعرای قفقاز با استاد شهریار اختصاص یافته است.
استاد جلال محمدی، نویسنده ی کتاب که خود از شاعران و نویسندگان شناخته شده ی معاصر است و در روزگار حیات استاد شهریار نیز با ایشان درارتباط بوده و از سوی دیگر سالها مطالعات فرهنگی گسترده ای در حوزه ی قفقاز داشته و مقالات بسیاری در این زمینه منتشر کرده است، در واقع از چهره هایی است که شایستگی نوشتن در موضوع کتاب را داراست. نویسنده از سویی هم با استاد شهریار و شعر و شخصیت و اندیشه ی وی به صورت عمیق آشناست و هم سالها فعالیت فرهنگی در گستره ی قفقاز – بخصوص مناطق مسلمان نشین قفقاز – و آشنایی نزدیک با شاعران و نویسندگان و فضای فرهنگی و سیاسی و محیط ادبی ومطبوعاتی آن سامان، این امکان را به نویسنده می دهد که بتواند کتابی ارزشمند به جامعه ادبی و علاقمندان شهریارشناسی ارایه کند. علاوه بر این نویسنده ی کتاب، در سال های دهه ی هشتاد تلاشهای گسترده ای در راستای ایجاد پلی برای روابط فرهنگی بین شاعران، نویسندگان و روزنامه نگاران آذربایجان با جامعه ی مسلمانان قفقاز جنوبی انجام داده که سفرهیات های متعدد از روزنامه نگاران و شاعران آذربایجان به باکو، نخجوان، تفلیس، گنجه و... را میتوان بخشی از دستاوردهای این تلاشها دانست که از رهگذر این فعالیتها و سفرها علاوه بر انتشار کتابها و گزارشهای مطبوعاتی که در گسترش روابط با قفقاز جنوبی و افزایش اگاهی ایرانیان بخصوص اصحاب مطبوعات از وضعیت فرهنگی و سیاسی آن سامان موثر بود، زمینه ی شناخت صحیح از آن دیارو مسایل امروز آن، برای جمعی از نخبگان فرهنگی فراهم شد که اغلب این نخبگان، امروز از چهره های تاثیر گذار در حوزه ی فرهنگ و ادبیات می باشند.
کتاب "شهریار، انقلاب اسلامی و قفقاز" در هفت فصل و 302 برگ به شیرازه در آمده است. عنوان فصل نخست کتاب "نگاهی به زندگی، شعر و اندیشه ی شهریار" است که در آن موضوعاتی مانند "شهریار و اهل بیت علیهم السلام"، "ایران و شهریار"، "نثر شهریار" و ... مورد توجه نویسنده قرار گرفته است. "شهریار و انقلاب اسلامی" عنوان فصل دیگری از کتاب است که در آن با استناد به اشعار فارسی و آذربایجانی استاد شهریار و منابع متعدد و کلام بزرگانی مانند روانشاد استاد مهرداد اوستا، روانشاد آیت ا... ملکوتی و کتابهای متعدد و حتی مقالات منتشر نشده برخی پژوهشگران جوان مانند طاهری خسروشاهی نگرش استاد شهریار به انقلاب اسلامی و نقش بی بدیل و موثر این شاعر بزرگ در شکوفایی و گسترش شعر انقلاب و دفاع مقدس مورد واکاوی و تبیین قرار گرفته است.
"گزیده ای از اشعار دینی و انقلابی استاد شهریار" فصل دیگری از کتاب است که در آن جمعی از سروده های استاد شهریار گنجانده شده است. برخی از این شعرها مانند شعری که با بیت "سلام ای جنگجویان دلاور/ نهنگانی به خاک و خون شناور..." آغاز می شود، در روزگار دفاع مقدس اشتهار عام یافته بود و بارها و بارها در مطبوعات و کتابهای درسی نیز منتشر شده بود. با دقت عمیق در شعرهای انقلابی و میهنی اجتماعی استاد شهریار این نکته به روشنی قابل درک است که استاد شهریار از بینش سیاسی عمیقی برخوردار بود.
به عنوان مثال در مثنوی "ارک تبریز" می گوید:
مسجدی قدس و قلعه یی محکم
سنگر و منبرش کنار به هم
پاسگاه سپاه اسلام است
کز سرآغازش این سرانجام است
دیده بان موثق تاریخ
چشم تشویق و چهره ی توبیخ
دوربینش گرفته چون عکاس
عکس شاه اسمعیل و شاه عباس
شاهد آن دو چهره ی صفوی ست
که فروغ چراغ مصطفوی ست
روزها دیده سخت و توفانی
حمله ی روس و جنگ عثمانی
روس ، قفقاز برد و گرجستان
انگلیس آفت بلوچستان
شرح طومارهای مبسوطه ست
شاهد انقلاب مشروطه ست
لیک مشروطه هم صحیح و سقیم
نوعروسی که شد عجوز و عقیم
فتنه یی بود و سخت فتان شد
برد و بازش به سود شیطان شد
باز برگشت دیو استبداد
که به جایی نمی رسد فریاد...
از همین ابیات می توان نگرش دقیق و صحیح استاد شهریار به مسایلی چند را دریافت. نخست اینکه از بنای ارک به عنوان مسجد یاد می کند که درکنارش قلعه ی نظامی یا پاسگاه اسلام نیز بوده است. شاعر بزرگ به تعبیری شیرین و فصیح از کنار هم بودن "سنگر و منبر" سخن می گوید. دیگر اینکه شاعر به سیادت شاه اسماعیل صفوی تاکید می ورزد و صفویه را فروغی از چراغ نبوت معرفی می کند. این تاکید شاعر هنگامی معنا دار می شود که بدانیم برخی از تاریخ پژوهان معاصر در ایران و قفقاز و ترکیه به علت علایق و اهداف خاص سیاسی، می کوشند تا انتساب صفویان به خاندان رسول اکرم "صلی ا... علیه و آله" را انکار کنند و حکومت مذهبی و شیعی ایران عصر صفوی را لباس حکومتی قومی و قبیله ای بپوشانند!
شاعر با ابیاتی دیگر در" مثنوی ارک " نقش انگلیس و روس و ترکهای عثمانی را در تکه پاره کردن ایران بزرگ یادآور می شود و از آذربایجان با عنوان "آذرآبادگان" یاد می کند و در ادامه، مشروطه را به عنوان فتنه و آفتی معرفی می کند که از دل آن استبداد رضاخانی بیرون آمد. این در حالی است که هنوز هم جمعی از اهل سیاست وفرهنگ، به تبعیت از تاریخ نگاران درباری و غربگرا، مشروطه را دستاوری عظیم میدانند و هنوز هم برای آن کنگره های بزرگداشت برپا می دارند. اما شهریار ملک سخن با نگاه نافذ سیاسی خود مشروطه را به سان نوعروسی میداند که عجوز و عقیم شد و این یعنی اینکه ؛ اول آن خوش بود و پایانش مصیبت. به عبارت دیگر نهضتی بود که منحرف شد و مشروطه ای که باید "مشروعه" می شد، لاییک و غربی و سلطنتی و دیکتاتوری شد.
"نگاهی به حیدربابایه سلام و مکاتبات شعرای قفقاز با استاد شهریار" عنوان فصلی مهم از کتاب است که در آن نامه های منظوم شاعران کمونیست قفقاز- که در آن زمان زیر پرچم حکومت کمونیستی شوروی بودند- خطاب به استاد شهریار، اهداف و محتوای این نامه ها، چگونگی مواجهه ی استاد شهریار با این حرکت ادبی- سیاسی و تحریف اشعار استاد شهریار در باکو مورد بررسی قرار گرفته و از خواندنی ترین فصلهای کتاب است.
در فصل "قفقاز؛ جنگهای روس- ایران و نگاه شاعران" در باره ی عهدنامه های ننگین گلستان و ترکمانچای- که جدایی قفقاز از ایران را رقم زد- و بازتاب جنگها و جدایی قفقاز از ایران در اشعار برخی شاعران از جمله میرزا ابوالقاسم فراهانی ، ملا مهرعلی خویی، عبدالرحمن گنجه ای و استاد شهریار به اجمال بحث شده، که این فصل به عنوان زمینه ای است برای ورود به فصل پایانی کتاب یعنی "همآوایی شاعران ایران و قفقاز" که با شعر استاد شهریار درباره ی نبرد ایلات قفقاز با دشمنان ایران شروع می شود. در این فصل که حدود 130 برگ از کتاب را دربرگرفته، اشعار شاعران معاصر ایران و قفقاز درموضوع جدایی قفقاز از ایران و موضوعات مرتبط به سامان درآمده است. این فصل که می تواند به صورت کتاب جداگانه ای منتشر شود، از اهمیت شایانی در شعر و ادبیات معاصر ایران بخصوص شعر معاصر آذربایجان برخوردار است. اهمیت این فصل از کتاب هنگامی آشکار میشود که بدانیم در تاریخ شعر و ادب ایران، این تنها مجموعه شعری است که اشعارجمعی از شاعران معاصر ایران و قفقاز در موضوع قفقاز در آن به شیرازه درآمده است و از این روست که امیدواریم استاد محمدی، این فصل از کتاب را به صورت مجموعه ای مجزا منتشرکنند. دیگر ویژگی این فصل، آن است که اشعارگنجانده شده در آن به دو زبان فارسی و آذربایجانی است واغلب سرایندگان آنها نیز شاعران آذربایجانی ایران اند. و این یعنی اینکه هنوز هم شاعران ایران و خاصه آذربایجان از جدایی قفقاز شعر می سرایند و زخم جدایی التیام نیافته است...
کتاب ،علیرغم تازگی و اهمیت موضوع و غنای محتوا، فاقد فهرست و مقدمه می باشد و برخی اشتباهات حروف نگاری نیز در آن به چشم می خورد که البته از اهمیت و ارزش کتاب نمی کاهد و امید است در چاپ دوم کتاب، نکاتی از این دست و طراحی روی جلد نیز مورد توجه و دقت ناشرمحترم قرارگیرد.
کتاب " شهریار، انقلاب اسلامی و قفقاز " توسط انتشارات هادی تبریز در 2000 نسخه و به قیمت 9500 تومان به کسوت طبع درآمده است. این کتاب گامی ارزشمند در راستای شناخت ابعاد مختلف اندیشه ، شعر و شخصیت و زندگی استاد شهریار شاعر ملی ایران و جایگاه و نقش جدایی قفقاز در شعر معاصر ایران بخصوص شعر معاصر آذربایجان است و نخستین کتابی است که با موضوع قفقاز در پیوند با استاد شهریار منتشر شده است، ولی بی گمان نمی تواند آخرین کتاب در این موضوع مهم باشد و امید آن است که همچنان مورد توجه و تحقیق قرار داشته باشد.
سخن را با ابیاتی از مثنوی استاد شهریار در بیان دفاع ایلات قفقاز از ایران به پایان می برم:
الـوداع، ای افق روشــن و بـاز
شهـره گهـواره ی گيتـي، قفـقـاز!
تاج اعصار و قرون هشته به فرق
پـل تـاريـخي و دروازه شــرق
اي تـو را نـام، بلـند و جـاويد
چشمه ی شرق و اجاق خورشيد
جنگجويان تـو بـا نام و نشان
قهرمانان تو با حشمت و شأن
اي كه تا بازپسين تير و تفنگ
بود با دشمن ايرانــت جنــگ
تا دليران تو در خون نطپيد
پای دشمن به ديارت نرسيد
چوني ای كشورآزاده، اسير؟
چوني ای شير ژيان در زنجير؟..